با اینکه حفظ ثروت، نتیجه داشتن سلامت مالی است، چرا همه به دنبال ثروت هستند و کسی حرفی از سلامت مالی نمی زند؟

بیایید از تفاوت توجه به این دو حوزه شروع کنیم. اگر در موتور جستجوی گوگل، کلمات زیر را وارد کنید، این تعداد نتیجه نمایش خواهد داد.

نتیجه سرچ

اینترنت یک بازار است. یعنی در زمینه‌هایی که تقاضای بیشتری وجود داشته باشد، محتوی بیشتری تولید و ارائه می‌شود.

پس با توجه به نتایج می‌توان دید که:

  • اکثریت مطلق به دنبال ثروت هستند.
  • عده‌ای که کار را جدی‌تر گرفته‌اند و می‌خواهند راهکارهای عملی پیدا کنند، به دنبال هوش مالی هستند تا رفتار با پول را بیاموزند.
  • از این تعداد، باز عده کمتری متوجه می‌شوند مسیر درست از سواد مالی می‌گذرد و اگر فرد سواد کاری را نداشته باشد، هوش کم یا زیاد کمک چندانی نمی‌کند.
  • و در نهایت جستجوگران سلامت مالی. آن‌ها کسانی‌اند که می‌فهمند اصلا ثروت بدون سلامت مالی مفید نیست و ناپایدار است.

برای درک بهتر مشکلی که در این اعداد وجود دارد، به این فرآیند دقت کنید:

فرآیند سواد مالی

چرا اینگونه است؟

به همان دلیل که به ما از اولین روز دبستان، تا آخرین روز تحصیل، آموزشی در حوزه‌های مربوط به پول داده نمی‌شود. منابع مالی دنیا محدودند و اقلیت مطلقی که این منابع را در اختیار دارند، هیچ علاقه‌ای به تقسیم کردن آن با دیگران ندارند. به قول بازاری‌ها، دست زیاد می‌شود و سهم هر کس کمتر! و این تنها دلیل و شاید مهم‌ترین دلیل نیست …

سهم ما از مشکل

ویژگی‌های ذهنی ما هم این شرایط را سخت‌تر می‌کند:

  • گرایش به انتخاب ساده‌ترین راه‌حل
  • گرایش به پیروی از تصمیمات عامه
  • پشت گوش اندازی
  • گرایش به مقایسه ظواهر بیرونی ثروت با دیگران
  • سوگیری‌های رفتاری مثل خوداستنادی، اعتماد بیش از حد، ابهام گریزی و …
  • عجله برای ثروتمند شدن
  • انتخاب هدف اشتباه
هدف اشتباه

این موضوع نیاز به توضیح بیشتر دارد. بیاید از تعریف ثروت شروع کنیم:

ثروت مجموعه دارایی‌ها با ارزش یک فرد است.

برای محاسبه ثروت، ارزش بازار دارایی‌های فیزیکی و یا معنوی محاسبه می‌شود.

ثروت اساسا انباشت منابع کمیاب است.

افراد، سازمان‌ها و  ملت‌ها ثروتمند شمرده می‌شوند اگر قادر به انباشت منابع و کالاهای ارزشمند زیادی باشند.

منبع: Investopedia

اشتباه در اشتباه

به تعریف ثروت دقت کنید. صحبت از ارزشی است که بازار برای داشته‌های ما قائل است. ارزش بازار از کجا می‌آید؟ جواب تعامل نیروی عرضه و تقاضا در بازار است. یعنی ما به دنبال انباشت چیزهایی هستیم که بازار، و نه خود ما، آن‌ها را ارزشمند می‌داند. و از بد روزگار، برای رسیدن به این هدف اشتباه، مسیر نادرست را هم پی می‌گیریم. نتیجه؟ یک عمر سرگردانی برای رسیدن به ثروت و گاه رسیدن به ثروت با فدا کردن آرامش و امنیت فکری

چرخه باطل

پس آموزشی در کار نیست و هرکس باید خودش به فکر باشد. از طرفی می‌دانیم سطح دانش مالی پایین و فشار اقتصادی باعث می‌شود افراد تصمیمات اقتصادی بدی بگیرند. و اینجا یک چرخه شوم ایجاد می‌شود:

چرخه تباهی

چه باید کرد؟
  • هدف را سلامت مالی قرار دهید.
  • از سواد مالی شروع کنید. یعنی شناخت اصول علم اقتصاد، اقتصاد جهانی، اقتصاد ایران، شاخص‌های ارزیابی سلامت مالی، اصول سرمایه‌گذاری و کسب و کار
  • بعد به هوش مالی بپردازید. یعنی توانایی تبدیل سواد مالی به عمل در دنیای واقعی (این تعریف شخصی من است و شما ممکن است تعاریف دیگری در ذهن داشته باشید.)
  • و نهایتا اگر بعد از رسیدن به سلامت مالی (سواد مالی + هوش مالی)، هنوز ثروتمند شدن برای شما جذاب بود، مسیری بسیار ساده‌تر برای کسب آن پیش رو خواهید داشت.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *