چند همسری

چند همسری، فرزندآوری و عشق (عشق به مثابه بیمه)

عشق را می‌توان نوعی بیمه دانست!

به چه معنی؟
اول ببینیم که بیمه چیست:
ما منابعی را (مثلاً پول) در اختیار دیگری (مثلاً شرکت بیمه) قرار می‌دهیم، تا در زمان سختی ها به ما کمک کند. یا حتی باعث رفاه بیشتر ما شود، مثلا با پرداخت وام.

اما عشق چیست؟

ما منابعی را (مثلا توجه، زمان، پول و بدنمان) را در اختیار دیگری (معشوق) قرار می دهیم، تا در زمان سختی ها به کمک ما بیاید. یا حتی باعث رفاه بیشتر ما شود، مثلا با در آغوش گرفتن ما و بیان عشق.

نکته عشقی: آن کراشتان که فقط «دریافت کننده» منابع است و از خود مایه نمی گذارد را لطفا هرچه زودتر رد کنید برود!

عشق خالص؟

با این دیـــدگاه، و در نظـر گرفتن بِـــده بستان های معمول در تصمیم‌گیری‌های انسانی، اگر «عشق خالص» را بخشیدن بدون انتظار دریافت از گیرنده، معنی کنیم، نباید چندان منتظر وقوع آن باشیم.
به مثال های نقض فکر می کنید؟
مثلا عشق مادرانه؟!

نرخ مرگ و میر نوزادان در نیم قرن گذشته را ببینید که چطور رو به کاهش بوده. یعنی امروزه احتمال اینکه نوزادان به سنین بزرگسالی برسند، بسیار زیاد است. اما منظور از بیان این آمار چیست؟

13 بچه در مقابل یکی

قدیم ها هر خانواده 13 فرزند داشت. مادر هم عاشق فرزندانش بود. امروز تک فرزندی مد است. آیا عشق به فرزند در ما مرده است؟
یک دلیل ساده: در گذشته چون نرخ مرگ و میر کودکان بالا بود، پدر و مادر برای اطمینان از اینکه در سن پیری، دستگیری داشته باشند، ناچار بودند با چندین شرکت بیمه (فرزند) وارد قرار داد شوند. اما امروز …
خیر! عشق خون ما کم نشده.
نیازمان به بیمه با یک فرزند هم برآورده می شود.

13 زن در مقابل یکی

قدیم ها لااقل در برخی جوامع، چند همسری رواج بسیار بیشتری داشت. امروزه تک همسری مد است.
آیا مردان تنوع طلبی را کنار گذاشته اند؟
سه کشوری که امروزه بیشترین نرخ چند همسری را دارند ببینید.

نمودار کشورهای دارای بیشترین نرخ چندهمسری

چرا چند همسری در کشورهای فقیر بسیار بیشتر رواج دارد؟
آیا با تفکر عشق به مثابه نوعی بیمه، می توانید این شرایط را تحلیل کنید؟

مخالف عاشق شدن شما نیستم! نمی گویم این احساس زیبا را در نیابید. آن تپش های تند قلب، هیجانی که مو بر تنتان سیخ می کند و آن حس خوب لمس تن معشوق، این ها حق شماست!

  • اما لطفا حساب و کتاب را به یک باره از پنجره به بیرون پرتاب نکنید!

پس عاشق شوید، عشق بورزید ولی حساب شده!

این قانون طبیعت است. عشق بی قید و شرط را بگذارید برای رمان‌های عامه‌پسند!
البته که این فقط یک دیدگاه شخصی آمیخته به آمار و اقتصاد است.
قطعا که صلاح مملکت خویش، خسروان دانند. پیشنهاد من هم همین است، در این دنیا خسرو باشید که دردش کمتر است تا فرهاد بودن.

مطالعه همین مطلب به صورت مصور در اینستاگرام اقتصاد تومان: https://www.instagram.com/p/CdGhqgiIJRg/

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *