زهرا امیر ابراهیم

با زهرا از تاریکی تا نور

درسهایی در مواجهه با بدترین
شرایطی که تصورش را هم نداریم

سال 1385 سریال نرگس از شبکه سه پخش می‌شد. این سریال از نظر حواشی، کاملا بینظیر است.
پوپک گلدره، بازیگر اصلی سریال تصادف کرد، به کما رفت و متاسفانه درگذشت.

اما اتفاق دیگری هم برای زهرا که یک بازیگر گمنام بود افتاد…

یک فیلم خصوصی از زهرا امیرابراهیمی منتشر شد و او برای همیشه از حضور در صنعت سینمای ایران که بماند، از حضور معمولی در میان مردم ایران محروم شد.
16 سال بعد، در خرداد 1401 زهرا جایزه معتبر کن را برد و دوباره اسمش سر زبانها افتاد.

امروز بسیاری زهرا را با زهره، همبازی‌اش در سریــال نرگس مقایسه می‌کنند.
زهره فکور صبور که در 10 اسفند 1400، به زندگی خود خاتمه داد.
چه چیزی مسیر زهرا با زهره را متفاوت رقم زد.


کسی نمیداند، بیایید چند حدس بزنیم شاید درسی گرفتیم …

اگر در جهنم گیر افتادی، جلوتر برو لعنتی


می‌شود یک دختر 25 ساله زیبا با آینده ای روشن باشی و ناگهان یک مجرم احمق زندگی تو را تبدیل به جهنمی تاریک کند.
خودتان را چند لحظه در شرایطی که این خبر به شما رسیده تصور کنید. آیا امیدی باقی می‌ماند؟ نه، نمی‌ماند! اما ادامه باید داد. برای ادامه دادن گاهی امید هم نداریم. باید ادامه داد چون آینده ما قطعی نیست. باید قدم برداشت.

جهنم را انتخاب نکن!

زهرا، اگر می‌ماند، هرگز در ایران زندگی عادی نداشت. پس رفت.
اگر یک محیط به هر دلیلی برای تو تبدیل به جهنم شده است، به قول سهراب: “کفش به پا کن و بیا”
ماندن و سوختن از جنس زندگی نیست، از جنس مرگ است.

به شانس خودت زمان بده
16 سال طول کشید تا زهرا از قعر چـــاهی تــاریک به قله کــوهی روشن برسد.
اما آیا این موفقیت فقط نتیجه تلاش او بوده؟
شاید بد نباشد بپذیریم که در هر موفقیت بزرگی، شانس شریک برنده است. اما باید آنقدر به کار کردن ادامه دهیم که نوبت ما برسد.
برای خوش شانس بودن نمی‌توان محدودیت زمانی در نظر گرفت.

در قله فروتن باش، آنجا شیطان منتظر توست!

اگر دو نفر در ذهن داشته باشم که شیطان را در قله ملاقات کرده باشند، قطعا زهرا یکی از آنهاست.
آن دیگری را شما هم می‌شناسید، برنده اسکار امسال، ویل اسمیت.
پس در هر موفقیتی فروتن باش و تصور نکن که دنیا همینگونه به مراد دل تو خواهد رقصید! از ایستادن در قله لذت ببر، ولی بدان که قطعا آنجا نخواهی ماند. برایش آماده باش!

دنیای بینهایت ها، دنیایی بی رحم است

آیا اگر من هم در جهنمی گیر افتادم و تلاش کردم، ممکن است روزی به قله برسم؟
خیر! متاسفانه قطعیتی وجود ندارد.
این را از آن مسافر غرق شده کشتی تایتانیک بپرسید که تا پای جان شنا کرد؛ یا آن ایرانی مسافر کانادا … بگذریم، داغ دلتان را تازه نکنم.

خلاصه کنم …
بسیاری از ما این روزها، حال خوشی نداریم. اما بد نیست که بدانیم، مسیر از مقصد مهمتر است. اگر به کاری که دوست داری مشغول هستی، به کندن و جلو رفتن ادامه بده.
به شانس خودت زمان بده. نمی‌گویم حتما شانس می‌آوری، اما اگر متوقف شوی، قطعا شانس نخواهی آورد.
اشکالی ندارد ناامید باشی، فقط ادامه بده …

میتوانید این مطلب را در اینستاگرام هم مشاهده کنید: https://www.instagram.com/p/CeO3Ox7Nhyz/

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *