تغییر شغل

بسیار از ما در مسیر فعالیت های اقتصادی خود، با این سوال مواجه شده ایم که: شغلم را عوض کنم یا نه؟ بیایید راجع به هدف دلیلی صحبت کنیم که باعث می شود عوض کردن شغل، یک تصمیم منطقی باشد.

عدم امکان رسیدن به درآمد هدف

بخشی از دلیل ما برای کار کردن (بخش خیلی بزرگی از آن) برای کسب درآمد است. اگر شغل فعلی امکان رسیدن به درآمد مورد نظر ما را ندارد، زودتر عوض کردن آن بهتر از دیرتر است. درآمد مورد نظر چقدر است؟ بستگی به انتظارات شما از زندگی و درآمد لازم برای رسیدن به آن دارد.

محیط کاری ناامن

رئیس یا همکاران شما، یا به طور کلی فرهنگ سازمانی محل کار شما، آنجا را تبدیل به یک محیط ناامن کرده. توهین، نادیده گرفتن شایستگی، آزارهای جنسی، رفتار تبعیض آمیز و … پدیده های رایج در محیط های کاری ناامن هستند.زودتر فرار کنید. در اولین فرصتی که می توانید. نه یک روز دیرتر. ما برای پذیرش برخی شرایط هرگز خودمان را نخواهیم بخشید.

تقابل با ارزش ها

ارزش ها قطب نمای درونی ما برای پیدا کردن مسیر در سفر زندگی هستند. گاهی محیط کار شما با ارزش های شما همخوانی ندارد. مثلا من در بیمارستانی کار می کنم و کمک به دیگران ارزش اساسی من است، اما آنجا فقط پول است که تعیین کننده است. کار در این بیمارستان برای من شبیه زندان با اعمال شاقه است، حتی اگر درآمدش خوب باشد.

بی توجهی به ایده ها

گاهی هیچ برخورد بدی با ما نمی‌شود، اما ایده های ما در عمل راهی سطل آشغال می شود. انگار از قبل همه تصمیم خود را گرفته اند و تلاش ما برای انجام کارها به روشی بهتر، یا انجام کاری بهتر هیچ فایده‌ای ندارد. ما نیاز داریم که تاثیرگذار باشیم. نبود این فاکتور زندگی شغلی را بسیار خسته کننده می کند و حتی مسیر ما را برای رشد شخصی صعب العبورتر می‌کند.

لذت

ما در ابتدا از هیچ کاری لذت نمی‌بریم. چون در انجام آن مهارت کافی نداریم. اما قرار است کمی لذت نصیب ما شود، وقتی مهارت کافی بدست آوردیم. اگر بعد از کسب مهارت کافی هنوز انجام کار، حال شما را خوب نمی‌کند، احتمالا در جای اشتباهی هستید. بخصوص در سن زیر 30 سال این موضوع را جدی بگیرید. بعد که مسئولیت‌های مالی شما زیاد شد، تغییر مسیر خیلی سخت خواهد بود.

تعادل

ممکن است همه چیز در محل کار من خوب باشد، اما باید ماهی سه هفته دور از خانواده باشم. حس می کنم عملا زندگی می کنم که کار کنم، نه برعکس. تعادل به کار و زندگی یکی از عوامل بسیار مهم در احساس خوشبختی ماست. اگر کار شما طوریست که نمی‌توانید مثل آدمیزاد، آنطوری که دوست دارید زندگی کنید، به عوض کردنش جدی فکر کنید.

عوض شدن

شما سنگ نیستید. آدمید و آدم‌ها عوض می‌شوند. ممکن است کاری تا به حال برای شما جالب بوده، ولی حالا دیگر نیست. این مساله، عجیب و نشانگر مشکلی در شما نیست. به خودتان اجازه تغییر دهید. طبیعی است که وقتی رشد می کنیم، مسیر شغلی ما هم عوض شود.

خلاصه اینکه

فردا استعفا بدهم؟ نه! مگر اینکه در جایی غیر ایران زندگی می‌کنید که حقوق بیکاری خوب دارد. به ترتیب

1) بسته به شرایط، شش ماه یا یک سال هزینه های زندگی را کنار بگذارید. بخصوص اگر متاهل هستید.

2) برای شغل جدید آموزش ببینید.

3) به طور نیمه وقت مشغول کار در حوزه جدید شوید.

4) وقتی حس کردید 60 تا 70% آماده‌اید، وقت عوض کردن داستان است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *