گرگ ها در بازار

گرگ ها در بازار یک هدف دارند: برای تامین هزینه های زندگی خود، تا آنجا که ممکن است جیب آدم ها را خالی کنند اما آنها از اول گرگ نبودند. درست مثل آقای بلفورت در “گرگ وال استریت” فیلم معروف مارتین اسکورسیزی، آن‌ها مثل همه ما با امید سود گرفتن از بازار و ثروتمند شدن، وارد بازی شدند. یکی دو کلیپ دیدند، با پشتکارترهایش یکی دو کتاب هم خواندند، یا یک استاد سر راهشان سبز شد که وعده آینده‌ای روشن می‌داد و بعد …

پولشان را جمع کردند و پریدند وسط بازار و … پول را از دست دادند، در چشم بر هم زدنی. اما آن‌ها نیامده بودند که بروند. پس دوباره پول جمع کردند و بیشتر آموزش دیدند. با خودشان می‌گفتند احتمالا باید سبک کارم را عوض کنم، یا شاید حرف‌های استاد را خوب متوجه نشده‌ام. و دوباره آماده‌تر پریدند وسط بازار … و دوباره شکار شدند!

اینجا به خودشان گفتند، این استاد چیزی سرش نمی‌شود و احتمالا اصلا کلاه‌برداری بیش نیست. پس رفتند سراغ یک استاد دیگر که وعده یک روش اختصاصی و کانال VIP می‌داد، با هزاران دانشجوی موفق و سال‌ها سابقه کار. چند ماهی خون دل خوردند اما در بر همان پاشنه قبل می‌چرخید. قرار نبود اینقدر سخت باشد!

و استاد و سبک بعدی و بعدی و بعدی … اکثر مردم اینجا ناامید می‌شوند. با خودشان می‌گویند شاید اصلا ما برای بازارهای مالی (کاسبی، کسب و کار و …) ساخته نشده‌ایم. اما گرگ‌ها با انگیزه‌تر از این حرف‌ها هستند. آن‌ها باید انتقام خودشان را از بازار بگیرند. بازار به آن‌ها توهین کرده. به آن‌ها نشان داده که گرگ نیستند! احساس جوجو بودن می‌کنند!

تبدیل شدن به گرگ وال استریت

اینجا یک اتفاق مهم در مغز گرگ‌ها می‌افتد. آن‌ها به این نتیجه می‌رسند که بازار از آن‌ها قوی‌تر است. احساس ناتوانی و حتی ترس می‌کنند. بازار هیولایی است که پول و وقت آن‌ها را خورده و یک احساس بی‌ارزشی تلخ باقی گذاشته. مثل باقی گذاشتن استخوان‌های شکار! پس حریف را عوض می‌کنند و … می‌روند سراغ آدم‌ها!

آن‌ها در این مدت با انواع روش‌های وعده و وعید دادن آشنا شده‌اند. وعده‌هایی که جیب خودشان را خالی کرده. پس از همین راه شروع می‌کنند. پیجی، کانالی، چیزی راه می‌اندازند و شروع می‌کنند به زوزه کشیدن و حریف طلبیدن. سودهای موهومی می‌سازند. ضررها را زیر خاک می‌کنند. چند شاگرد موفق تخیلی هم همیشه در بخش نظرات فعالند و استاد استاد می‌گویند!

چطور گرگ ها را تشخیص دهیم؟

استراتژی گرگ‌ها را که بشناسید، می‌توانید از دور تشخیص‌شان دهید. اگرچه انواع مختلف دارند، ولی روش شکارشان اصول یکسانی را دنبال می‌کند. مثلا ادعا می‌کنند که:

  • روش آن‌ها سریع است.
  • روش آن‌ها با بقیه فرق می‌کند.
  • خودشان در حال پول پارو کردن هستند.
  • تمرکزشان روی سودهای بزرگ است به جای کنترل ضررها و کوچک نگه داشتن آن‌ها.
  • تعداد ضررهای بسیار کم و حتی صفر دارند.
  • همیشه مطمئن هستند و تردیدی در مورد مسائل ندارند.
  • معمولا آنقدر جلوی دوربین هستند که تعجب می‌کنی کی وقت دارند بازار را تحلیل کنند و محاسبات سرمایه‌گذاری خود را انجام دهند.

به طور کلی موثرترین روش برای اینکه در دام گرگ های بازار نیفتیم و خودمان تبدیل به یکی از آن ها نشویم، آشنایی بیشتر با مسائل اقتصادی و افزایش سطح سواد مالی است.

گرگ ها در ایران امروز

گرگ‌ها از بین نمی‌روند. در شرایط بد اقتصادی امروز ما، روز به روز بیشتر و خون‌ریزتر می‌شوند. وقتی مسیر رشد مالی از طریق فعالیت مفید اقتصاد و کار کردن بسته باشد، وقتی کشور با تورم های 30 و 40 درصدی درگیر باشد و سرمایه گذاری در پروژه های عمرانی به حداقل رسیده باشد، مردم به دنبال درمان دردهای اقتصادی خود از مسیرهای جایگزین می گردند.

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *