مشکلات مادران شاغل یکی دوتا نیست. تقسیم انرژی و زمان بین وظایف مادری، همسری و شغلی دیگر جایی برای دنبال کردن اهداف شخصی نمی گذارد. برای بررسی این موضوع در یک نظر سنجی پرسیدم:
“بچه دار شدن چقدر با مسیر شغلی شما تداخل داشته؟“
318 نفر از مادرانی که صفحه را دنبال میکنند پاسخ دادند. نتیجه این بود.
67% گفتند مانع بزرگی بوده
22% گفتند کمی مانع ایجاد کرده
11% گفتند چندان تداخلی نداشته.
چند نمونه از نظرات را بخوانید:
یه مادر مجردم. همیشه در مورد انتخاب شغل، ساعت کاری، مسافت محل کار تا خانه و مدرسه، پذیرش مسئولیت بیشتر در کار نگرانم
و
حسابدار بودم که با وجود دو بچه نتونستم فرصت های درست رو انتخاب کنم و هنوز بعد 11 سال نتونستم به اون جایگاه برسم.
یا این
چهار سال تمام خانه نشین شدم. شغلمو از دست دادم. شروع دوباره بسیار سخت شد. مجبور شدم مسیر کارمو کلا عوض کنم.
و این یکی
باعث شد من به جای 30 سال با 18 سال بازنشسته بشم. چون چند سال خانه نشین بودم.
آمارها چه می گویند؟
آمارها می گویند 73% زنان آلمانی شاغل هستند. اما در ایران در سال 97 درصد زنان شاغل 17.6% بود که به دلیل کرونا 4% دیگر هم افت کرد و رسید به 13.7%. بدون مشارکت اقتصادی بالای نیمی از جامعه، که دارای تحصیلات دانشگاهی هم هستند، رشد اقتصادی کشور یک آرزوست. بدون رشد اقتصادی، رفاه رویایی بیشتر نیست. برای مردان، زنان و کودکان ما.
یک چالش جدی پیش روی زنان، فرزندآوری است. انتخاب بین کار و مادر شدن. چه باید کرد؟
تغییر دیدگاه
این دیدگاه که اولویت اصلی زنان نگهداری از بچه است، باعث شده بسیاری از مردان ایرانی مشارکت کافی در نگهداری بچه نداشته باشند و جامعه سنتی ما (چه زن و چه مرد) انتظار دارند زن در خانه بنشیند و بچهاش را بزرگ کند. این نگاه شاید تا 10 سال پیش خیلی مشکلات جدی ایجاد نمیکرد. ولی این روزها؛ یک نفر کار کند و سه یا چهار نفر را تامین کند، دیگر برای خیلی از مردها یک پیشنهاد عملی هم نیست. پس دیدگاه جامعه به زنانی که میخواهند فعالیت اقتصادی داشته باشند، از انکار و سنگ اندازی باید به همدلی و همکاری تبدیل شود. آینده کشور به این تصمیم وابسته است. به سمت فردا میرویم یا به گذشته میچسبیم؟
کمک به مادران
کسب و کارها و نهادهای زیادی (مثل نهاد ارثیه) هستند که میتوانند زمینه حضور فعالتر زنان را در جامعه ایجاد کنند. مثلا نقش مهد کودکهای اقتصادی و مطمئن که بتوانند ساعت کاری مادران را آزاد کنند بسیار مهم است. اما برخی تصور میکنند الزاما مادران در تربیت بچهها بهتر از مربیان مهدکودک عمل میکنند. باید با تحقیق یه این سوال جواب دهیم: در دنیای تخصصی شده، یک مربی متخصص، تربیتگر بهتری است یا یک مادر نگران و ناامید؟ از مادر نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که هرچه پول در میآورد را صرف شهریه مهد کودک کند. به همین دلیل نیاز به مراکز نگهداری کودکانی داریم که متناسب با درآمد طبقات مختلف درآمدی باشد.
نقش مردان
این تغییرات بدون شنیدن صدای مردان جامعه و توجه به خواستههایشان با موانع محکمی مواجه است. برای مثال:
اگر زن و مرد هردو به یک اندازه فعالیت اقتصادی دارند و در بزرگ کردن بچه مشارکت میکنند، مهریه و نفقه و … را باید بازبینی کرد. در چند قرن یا شاید هزاره گذشته، مردان ایرانی نان آور اصلی خانواده بودهاند و این وابستگی درآمدی به مرد، منجر به بالا رفتن وزن تصمیمگیری او در خانواده شده است. تقسیم قدرت تصمیم گیری و رفتن به سمت فضای همیارانه تر، نیاز به مشارکت جدی مردان، آموزش و زمان دارد. انتظار تغییرات سریع و بزرگ معمولا نتایج برعکس دارد. اما اقتصاد چارهای برای ما نمیگذارد. باید تغییر کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!