از شرکت کنندگان در نظر سنجی پرسیدم که بعد از روی کار آمدن رئیسی، وضعیت کسب و کار آن ها چه تغییری کرده است. نتیجه این بود:
وضع کدام کسب و کارها بهتر شده است؟
- معماری که با قیمت پایین تر می سازد.
- سیستم ها امنیتی که با رکورد فروش مواجه اند.
- برنامه نویسی که افزایش قیمت و تقاضا داشته.
- ثبت علامت تجاری برای مهاجران
- حسابداری که فرصت های شغلی آن بیشتر شده
- آموزشگاه زبان که بعد از کرونا رونق گرفته
- مهندسی نفت که فرصت های شغلی خوبی به دلیل مهاجرت نخبگان در آن پیدا می شود.
کسب و کارهای پر رونق، چه نقاط مشترکی دارند؟
- مشتری آنها دولت نیست. یعنی قرار نیست پول از دست دولت بگیرند.
- به نیازهای رو به رشد پاسخ میدهند، مثلا نیاز به یادگیری زبان برای مهاجرت، نیاز به حسابداری به دلیل سختگیریهای مالیاتی و نیاز به سیستمهای امنیتی به دلیل افزایش جرم در کشور ناشی از شرایط اقتصادی.
- تخصصهایی که مهاجرت آنها ساده است و موقعیتهای شغلی به دلیل مهاجرت نیروها خالی میشود.
78 درصد در رکود
مشاغل زیادی اعلام کرده اند که بازارشان راکد شده مثلا
- دندانپزشکی
- ساخت و ساز
- مشاور املاک
- بازاریابی دیجیتال به دلیل فیلترینگ اینترنت
- طلا فروش
- پرستاران و کادر درمان
- فروشنده لباس نوزاد
- بوتیک زنانه
نقطه مشترک رکودی ها
به نظر میرسد برخی حوزههای شغلی، به جز موارد خاص، در کل با رکود مواجهاند. کاهش مشتری، افت فروش، افزایش هزینهها و …
1) مشاغلی که استفاد از خدمات آنها را میشود به تعویق انداخت مثل دندانپزشکی، نجاری
2) مشاغل مرتبط به بازار ساختمان مثل سنگبری، ساخت و ساز و تاسیسات ساختمانی
3) مشاغل کارمندی در کسب و کارهایی که مشتری اصلی آنها دولت است یا دچار بیانضباطی مالی و هزینههای بالا هستند.
4) مشاغلی که شرایط کار و حقوق آنها توسط دولت دیکته میشود مثل کادر درمان
5) ارائه دهندگان کالاها و خدماتی که میشود از خرید آنها صرفنظر کرد و ضروری نیستند مثل لوازم تزئینات اتومبیل، مشاور مدیریت، طلا
6) مشاغلی که محصولات آنها را با قیمت ارزانتر میشود تامین کرد مثل بوتیک زنانه و رستوان
7) مشاغلی که رقبایی دارند که میتوانند تخفیفها بهتری بدهند مثل سوپرمارکتهای محلی
ریال و دلار
یک نکته مهم درباره بسیاری از کسب و کارها و مشاغلی که دچار کاهش سود شده این است:
درآمد ریالی و هزینه دلاری
مثلا دندانپزشکی که ابزار و مواد کارش با دلار قیمت میخورد یا دکوراتور داخلی. بنابراین سعی کنید برعکس این مسیر حرکت کنید و تا حد ممکن وابستگی کسب و کار خود به دلار را کاهش دهید و تامین کننده داخلی پیدا کنید. یا این کالاها را خودتان بسازید و به دیگران بفروشید.
خلاصه اینکه مردم پول خرج نمیکنند مگر اینکه واقعا مجبور باشند. از رستوران دار و معلم زبان فرانسه تا عکاس و معلم موسیقی همین را گفتهاند. این یک چرخه است. هزینه یک نفر، درآمد دیگری است. در این شرایط مساله نقدینگی را جدی بگیرید. همان پول نقدی که در دست شما هر روز قدرت خرید خود را از دست میدهد، محصول خود را هم که به راحتی نمیتوانید بفروشید و برای هزینههای ثابت پول کم میآورید. اقساط وام و تاریخ چک سر میرسد و …
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!