محتوی این پست چند پاراگراف از فصل دوم کتاب “گنجینه عقل سلیم” نوشته بن کارلسون است. مطمئن نیستم ترجمه‌ای از این کتاب در بازار هست یا خیر. پس همراه شوید تا چند پاراگراف را با هم بخوانیم.

(متون سبز رنگ، توضیحاتی است که برای فهم بهتر مطالب، به ترجمه اضافه شده است.)

گنجینه عقل سلیم

فصل با این نقل قول از چارلی مانگر آغاز می‌شود:

اگر به این توانایی برسید که ایده‌های نادرست خود را نابود کنید، استعداد بزرگی را کشف کرده‌اید.

چارلی دوست و شریک وارن بافت در برکشایر هاثوی با ثروت 2.2 میلیارد دلار است.

“دانش واقعی، فهمیدن میزان نادانی است.”

– کنفسیوس

در حالیکه اکثر کتاب‌های سرمایه‌گذاری فقط بر گام‌های رسیدن به ثروت سریع تمرکز دارند، می‌خواهم از دیدگاهی دیگر و با صحبت درباره دانش منفی شروع کنم.

دانش منفی

رسیدن به دانش منفی یک فرآیند دو مرحله‌ای است:

1. بررسی چیزهایی (روش، ایده و …) که کار نمی‌کنند.

2. و رسیدن به چیزهایی که کار می‌کنند.

این فرآیند حذفی ممکن است یک تغییر جزئی به نظر آید، یا شاید روشی نادرست برای نگریستن به دنیا، اما وقتی که سرمایه‌گذاران بتوانند رفتار بد را خنثی کنند، آنچه که باقی می‌ماند، پیشرفت و تصمیمات بهتر است. دانش منفی می‌تواند بسیار قدرتمندتر از دانش مثبت باشد، به این دلیل که کاهش تعداد خطاهای غیر ارادی در اغلب موارد مهمترین عامل تعیین‌کننده عملکرد یک پورتفولیو (سبد سرمایه گذاری) است.

محاسبه هزینه فرصت مهم است، اما اکثر تصمیمات عالی در سرمایه‌گذاری، همان فرصت‌هایی است که به آن‌ها “نه” می‌گویید. بهترین سرمایه‌گذاران، می‌دانند که چگونه از سر راه خود کنار بروند. این بدان معنا نیست که همه تصمیماتی که می‌گیرید درست و در زمان مناسب خواهد بود. اما اگر در گذر زمان به اندازه کافی تصمیم خوب بگیرید و خطاهای غیر ارادی را کاهش دهید، احتمال موفقیت شما بسیار بیشتر از سایر روش‌ها است.

هزینه فرصت: هزینه‌های ناشی از رد کردن یک گزینه در برابر گزینه‌ انتخاب شده است. نه گفتن: مثلا نه گفتن در مقابل تمایل به فروش یک سهم خوب فقط به این دلیل که صف فروش شده است.

چرا بر دانش منفی تمرکز کنیم؟

چون مطالعات متعددی نشان داده‌اند که عملکرد سرمایه‌گذاران تحت تاثیر چند اشتباه بسیار پایه‌ای که رفع آن‌ها باید نسبتا ساده باشد، خراب می‌شود. سرمایه‌گذاران در سقف بازار، پول خود را وارد بازار می‌کنند و در کف قیمت‌ها می‌فروشند و از بازار خارج می‌شوند. این مساله باعث می‌شود به طور متوسط سالانه 2% عملکرد بدتری در سود گرفتن از بازار داشته باشند.

اگر 2% عملکرد بدتر، خیلی بد به نظر نمی‌رسد، دقت کنید که درباره اقتصادی صحبت می‌کنیم که نرخ بهره بانکی در آن 1% و گاه حتی منفی است. در مقیاس ایران، 20% بدتر فرض کنید.

افزایش فعالیت در بازار که ناشی از اعتماد به نفس بیش از حد است، می‌تواند منجر به 1.5 تا 6.5 درصد دیگر ضرر نسبی شود. همین دو عامل می‌تواند کل سود سالانه یک سرمایه‌گذار را از بین ببرد. مطالعه‌ای روی داده‌های سرمایه‌گذاران در کارگزاری‌ها به ده ویژگی مهم در رفتار سرمایه‌گذران بد رسید. پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که به سادگی و با تصحیح این خطاها عملکرد سالانه سرمایه‌گذاران 3 تا 4 درصد بهتر می‌شود.

4% یعنی چه؟ چه ارزشی دارد؟ آنقدر ارزش دارد که شرکت‌های سرمایه‌گذاری سالانه میلیون‌ها و میلیاردها دلار خرج می‌کنند تا الگوریتم‌های سرمایه‌گذاری بیابیند که چند درصدی عملکرد بهتری داشته باشد.

برای اینکه اهمیت 4% عملکرد بهتر را درک کنید:

اگر با 100.000$ شروع کنیم، تفاوت بین سود سالانه 4% و 8% در طول 20 سال حدود 250.000$ است. این تفاوت با تصحیح خطاهای ساده حاصل می‌شود. اما رفع اشکالات ساده، می‌تواند بسیار دشوار باشد، چرا که اگرچه دیدن این خطاها و پیش‌فرض‌ها در دیگران آسان است، ما ندرتا متوجه وجود آن‌ها در خودمان  می‌شویم. فهمیدن اینکه دیگران دائما چه اشتباهی را مرتکب می‌شوند، یکی از بهترین راه‌ها برای موفقیت است.

هفت اشتباه بزرگ سرمایه گذاران

حالا بیایید هفت تا از بزرگترین اشتباهات سرمایه‌گذاران را بررسی کنیم.

1. جستجو روش‌هایی برای رسیدن به ثروت سریع

2. نداشتن نقشه

3. به دنبال گله رفته، به جای تفکر مستقل

4. تمرکز فقط بر کوتاه مدت

5. تمرکز فقط بر حوزه‌هایی که از کنترل خارجند

6. شخصی کردن بازار (یعنی فرد معتقد است دلیل رفتار بازار دشمنی با او و ضرر زدن به اوست.)

7. نپذیرفتن محدودیت‌ها

 

درباره این هفت اشتباه در مقالات بعدی صحبت خواهیم کرد.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *